شش جهت

فریاد که از شش جهتم راه ببستند / آن خال وخط و زلف و رخ و عارض و قامت
  • شش جهت

    فریاد که از شش جهتم راه ببستند / آن خال وخط و زلف و رخ و عارض و قامت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دزد» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۸۹، ۰۹:۳۷ ب.ظ

دزدان ناکام

وسط های کوچه خیلی شلوغ بود حدود ۱۰-۱۵ تا مرد داشتن تند تند از روی زمین یه چیزهایی را جمع می کردند. نزدیک تر که شدم دیدم روی زمین پر از پوله انگار که زمین را با پول فرش کرده باشند.

ماجرا از این قرار بود که یک آقایی پول زیادی از بانک برداشت میکند و دو نفر موتوری از بانک ایشون را تعقیب میکنند و در همین کوچه با چاقو تهدیدش میکنن که پولهایش را بدزدند اما ایشون در یک حرکت سریع کیسه پول ها رو پرت میکنن توی حیاط یکی از خانه ها که همین باعث میشه یک مقدار از پول ها توی کوچه پخش بشه با داد و بیداد اون آقا مردم جمع میشن و دزدها هم که دستشان از پول ها کوتاه مانده بود فرار میکنند.

من از دیدن این صحنه حس خوبی داشتم البته نه به خاطر اینکه دزدها میخواستن پول های اون آقا رو بدزدند! بلکه به خاطر اینکه هنوز حس کمک به همنوع بین مردم ما وجود داره :)

پی نوشت: وقتی این پست را مینوشتم میخواستم نکاتی که در این ماجرا بود را آخرش بنویسم اما هر جور نوشتمشون خوب نشدن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۸۹ ، ۲۱:۳۷
دختری آرام با سه نقطه ی اضافه